هر مرتبه ای توبه شکستیم این بار صد مرتبه از توبه شکستن توبه
آیا با توبه، مجازاتهاى اخروى که نتیجه وضعى و تجسم خود اعمال است،تغییر مىیابد؟
اثر وضعى اعمال با اعمال دیگر قابل تغییر است و این به معناى تغییر قانون نیست، بلکه جابه جایى موضوعات در دایره شمول قوانین است. به عبارت دیگر از بین رفتن اثر سوء عمل در نتیجه توبه واقعى خود یکى از آثار وضعى توبه است، بنابراین اعمال انسان و نتایج آنها داراى تأثیرات متقابل مىباشد.
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/186) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یادکن (اعراف/205) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/41-43) ::.
با خودم گفتم: خدا... خالقِ هستی... با فرشتههاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟! ...
اگرخواهی سگی رامشغول کنی ، تکه چوبی بینداز به دور، میبینی که آن را به دهان میگیرد ودوباره نزد صاحبش باز میگردد.اما وقتی خدا چیزی به انسان دهد وانسان دنبال آن برود ، خیلی کم پیش آمده که به درگاه او بازگردد، آیا انسان ازیک سگ کمتراست؟
سلام
نمیدانم شما خواننده این متن ، در کدام قسمت این کره خاکی مستقرهستید و جنس هایتان بر چند نوع است ولی ما در خاک پاک چهار جنس مختلف داریم که هر کدام رفتار خاصی دارند . این چهار جنس عبارتند از :
پسران جهنمی تمام فکر و ذکرشان گول زدن و فریب دادن دختر مردم است ، اصلا فرقی ندارد که آقا پسر دانشجو ، دانش آموز ، بیسواد و .... باشد ، در هر حال همیشه بچه مایه دارند ، بابا جانشان شهردار است ، از بین صدها دختر فقط دنبال شمای عتیقه افتاده اند ، اهل نامردی نیستند ، ..... و صد البته همه شان یک دوست دختر داشته اند که به عشقشان پشت کرده و با دیگری رفته .
اما در واقع زمین و زمان را به هم میدوزند و راست و دروغ را بهم میبافند تا قاپ دخترک بینوا را بدزدند و .... (بقیه اش خودسانسوری شد) .
مردان جهنمی موجودات غریبی هستند ، آنها خودشان را خدای مطلق ، پاک و نجیب مطلق ، مرد خدا ، دلسوز همه ، دور از همه بدی ها ، دوستدار زن و زندگی ، و .... میدانند .
وای در واقعا هر کاری که دلشان میخواهد میکنند و جوابگوی هیچ کس نیستند . در حالیکه دائما چشمشان اینور و آنور میچرخد و تا فیها خالدون زن و دختر دیگران را دید میزنند و مدام چشمشان دنبال زن و دختر دیگران است ، ولی چنانچه بفهمند زن و دخترشان حتی برای لحظه ای به موجود مذکری فکر کرده (و یا بدتر از آن حرف زده) ، خونش را حلال شمرده و در دم تکه تکه اش میکنند .
دختران جهنمی هم برای خودشان مارمولکی هستند ، دختران جهنمی هیچ وقت با هیچ پسری حرف نزده اند و شما اولین هم صحبت مذکرشان هستید ، اصلا پول و ثروت برایشان مهم نیست ، صد تا خواستگار دکتر و مهندس دارند که هیچ کدامشان مرد زندگی نیستند غیر شمای مشنگ ، نماز و دعایشان ترک نمیشود ، .... و تنها چیز مهم برایشان عشق واقعی است .
اما در واقع از پیش این دعا نویس پیش آن یکی میروند ، هزار جادو و جنبل میکنند ، هزار و یک بار بصورتشان ماله میکشند ، .... ، تا مگر یک پسر ابله بطرفشان بیاید و .... .
زنان جهنمی زن زندگی هستند ، با نداری شوهر میسازند ، فامیل شوهر را تحمل میکنند ، نعوذ بالله هرگر فکر خیانت به شوهرشان به سرشان نمیزند ، اهل حسادت ، چشم و هم چشمی ، بی حیایی ، .... نیستند ." .
اما
در واقع کارشان حسادت به زندگی این و آن ، دخالت (فضولی هم گفته شده) در
کار دیگران ، گفتگو (و ایضا بدگویی) درباره دیگران ، و .... است .
سلاح
های آنان یکی اشک شان است که دم دستشان است ، یکی هم زبانشان که تلخ تر از
فلفل هندی است و پنبه معروفی که جهت بریدن سر مرد جماعت بکار میبرند .
?) قصص الصلاة - ص
بی تو بهار هم دلگیره اصلا بهار هم می میره.
بهار آمد اما هنوز من در سردی پاییز و زمستانم....بهاریم کن ای
پروردگار بهار..هنوز در حسرت جوانه ای هستم که عطر بهار را برایم
بیاورد..ای شکافنده دانه ها..مرا هم به نسیمی سبز کن..
الهی!
دانی که بی تو هیچکسم..دستم گیر که در تو رِسم..به ظاهر قبول دارم به باطن
تسلیـم نه از خصـم بـاک دارم و نه از دشمن بیـم...اگر دل گـوید چرا؟ گـویم سر
افکنده ام و اگرعقل گوید چرا؟
گویم که من بنده ام
مِهر تو به مُهر خاتم ندهم...............وصلت به دَمِ مسیح مریم ندهم
عشقت به هزار باغ خرم ندهم............یکدم غم تو بهر دو عالم ندهم